سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در خروج از کربلا

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن
قالب شعر : غزل

حال که ای هـمسـفـر، بی‌تو سفـر می‌کنم            زاد ره خـویش را، خـون جـگـر می‌کـنم

تـیره کـنم صبـح را، شعـلـه زنم شـام را            ز آنکه شب خویش را، بی‌تو سحر می‌کنم


بی‌کفن و چاک چاک پیکر تو نقش خاک            چاک بـدل می‌زنـم خـاک به سر می‌کـنم

من که ز آغـاز عـمر بی‌تو نکردم سفـر            خیز و نگه کن ببـیـن با که سفـر می‌کنم

هر قـدمـم می‌زنـنـد، نـام تـو را مـی‌بـرم            هر طرفـم می‌کـشنـد، بر تو نظـر می‌کنم

هر خطر آید به پیش، بر دل و جان می‌خرم            در عوض از دخترت، رفع خطر می‌کنم

گـر بـگـذارد عــدو لـحــظـه‌ای آسـوده‌ام            زخم تو را شست و شو، ز اشک بَصر می‌کنم

ای پـسر مـادرم من نه تو را خـواهـرم؟            مثل تو پـیـش بـلا سـیـنـه سـپـر می‌کـنـم

گفته «میثم» به خلق، سوز دگر می‌دهد            روز جـزا مـن به او، لـطف دگر می‌کنم

نقد و بررسی